ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یاد روزای گذشته کردم ...
دلم واسه اون روزا تنگ شده ...
وقتائی که از احساساتم مینوشتم ... یادمه همیشه شاد نبودم ..
روزای غمگینی هم داشتم ... اسمونم ابی بود ... اما ابری شو می خواستم
یاد اون روزا ... یاد شبای نیلوفریم .. !
هوای اونجا زده به سرم !
چه روزای قشنگی داشتم !
هر روزم ی رنگ بود ...
خیلی وقته غم به سرم نزده !
خیلی وقته شادم ...
و چقدر احمق شدم .. که دلم غم میخواد ..
نه ... نه من دلم غم نمیخواد ...
تنها یاد اون روزای غمناک افتادم ! همین !
خیلی وقته ظاهر نوشته میشه ... پس باطن چی ؟
کجا بزارمشون ؟
اونجا کیا بودن و اینجا کیا هستن ؟
جدیدا هر چی میخوام بخرم سبز ش رو انتخاب میکنم
رنگائی که بهم انرژی میدن ... سبز و مثل همیشه نارنجی و صورتی و بنفش هستن ! ابی رو هم به عشق پدرم دوسش دارم
شال خریدم .. واس خودم سبز ... واسه مانیا زرشکی ! این رنگ و هم دوست دارم ! عین سبز !
ی شال هم قبل از سفر خریدم که اونم سبز !
دوسش دارم .. !
چند ماه پیش ی لاک سبز هم خریدم که ساغر که اومده بود گفت میدی بهم ؟ گفتم مال تو .. !
دلمم ی خونه ی سبز میخواد ... امکان داره اینجا رو رنگاشو ی کوچولو تغییر بدم ... شاید !
نمیدونم ...
پیوست -:
هیچکس نمی تواند به عقب بر گرددو شروع جدیدی داشته باشد .هر کس می تواند از حا لا شروع کند تا پایان جدیدی بسازد.خداوند قول روز بدون درد،خنده بدون غم،آفتاب بدون باران را نداد.اما توان برای آنروز،نوازش برای گریه ونور برای راه را قول داد.....
مهـــرنوش خانومی
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
نمی تونم توصیف کنم ..دلم گرفته بود ..حالم بد .!
ناامی نا امید ..
داغون
به هر دری زدم .. غیر در اون خونه ای که باید می رفتم
گم شده بودم توی این سیاهی شبهای خاموش شهر
در هر خونه ای ..غیر اون خونه
که دوباره خودش اومد .. ! اومد و دوباره جمع ام کرد ..
خودش اومد و لی من احمق باید می رفتم در خونه اش رو می زدم
می دونم پشت در وایساده بود ... می دونم منتظرم بود ..اما من از یاد برده بودمش..
وااای خداااااااااااااااااااا
دوباره اومد ...اینجا رو نشونم داد ..
و این جمله ی پیوست و این آهنگ
وااااااااای
"نه دیگه این دل واسه ما دل نمی شه "
ممنون
تو میتونی دوست خوبی واسم باشی !!
خدایا خودت میدونی ... !
خوشحالم بلاخره بلاگم به ی دردی خورد !
به به مهرنوش خانم با ایده های نو و خوشگل چه قشنگ نوشته بودی عزیزم لذت بردم. منم عاشق رنگ سبز هستم.
چاکریم !
نوکرتم نازلی جونم !
پیوست قشنگی بود...فقط اراده میخواد
راستی در مورد قالب می تونی کمک بهم کنی؟!
جاااااااااا ن !!!!!
مرسی گلم !
سلام
خوبی ؟
سرما خوردگیت چی؟
خیلی خوشحال که تو روزهای دل خوشیت هستی آرزو میکنم دیگه هیچ وقت روزهای غم انگیز رو تجربه نکنی ولی اگه یه روزی چنین روزایی به سراغت اومد یاد روزگار من بیفت
فعلا
چرا ؟
مگه تو چقدری غم داری هوم ؟:(
من تو را مشغول می کردم دلا
یاد ان افسانه کردی عاقبت
قطره بیچاره بودم زیر خاک
قطره را در دانه کردی عاقبت
مینوش تشکر میکنه از شعر زیبات !
بازم سلام
مشروط نمیشم.نمرهام میشد خوب بشه ولی همه ش تقصیر پسر خالمه آخه شب قبل امتحان خونه اونا بودم تا صبح با هم بیدار می موندیم که درس بخونم ولی اینقدر آهنگ میذاشت و حرف میزد که من تو ۸ ساعت فقط ۱۵ صفحه می خوندم ولی تو یک ساعت راه دانشگاه ۳۰صفحه می خوندم فکر میکردم مثل ترم اول راحته ولی نگو که زمین تا آسمون با هم فرق داشتن.ولی این ترم نگاه کن چیکار میکنم
فعلا
تو کلا عصاب مصاب ندارییییییییی !!!!
اوه اوه ... نصیب گرگ بیابون نکنه ... ! :ی
سلام!
خوبین شما؟
مرسی که پیشم اومدی عزیز.
منم رنگ سبز رو دوست دارم
خوشحال میشم بازم بهم سر بزنی
منم خوووشحال میشم !
ناز بشی تو !
نوکرتم