ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

قصه از کجا شروع شد

نمی دونم قصه از کجا شروع شد 

نمیدونم چی شد که شدی همه ی لحظه های شیرینم

شدی خنده هام شیطنت هام 

شدی همه چی همه چی ِ زندگی ِ من 

کاشکی امسال و چار فصلشو بهار کنیم 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد