ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

حقیقت ..

حقیقت این است ...

فرودگاهها، بوسه های بیشتری از سالن های عروسی به خود دیده اند !!

و دیوار بیمارستانها بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند !!

به راستی چرا اینگونه ایم ؟!

همه چیز را موکول میکنیم به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است !!


* حسین پناهی


صدای بلند قلبت

ی لحظه هایی هستن که وقتی سرتو میچسبونی به سینه ش ، قلبت خالی میشه و پر میشه از عشق ُ فراموش میکنی چقد بغض داشتی ، چقد گریه کرده بودی ، چقد بی رحم شده بودی ،، ی همچین لحظه هایی بی نظیرن ، تکرار نشدنی 


روزای این همه خوب

نمیدونم ازین روزای این همه خوب دیگه چی میخوام که انقد افسرده م 

ینی زندگی ازین خوبترم میتونه باشه که من اینقد متوقع م ؟؟


خواستن و نخواستن

ی ِ حس ِ خواستن و نرسیدن دارم ، خواستن و نخواستنش 

توی زندگیم به هیچ جا نرسیدم و نمیرسم !!! 


شاید

این خود ما ادما هستیم که شب و روزمونو شیرین میگذرونیم یا تلخ !! 


شروع ِ ابدی

شروع شد زندگی در کنار ِ تو 

روزا اروم شدن 

دل ، اروم شد 

لحظه ها میگذرن ، اما بازم یِ چیزایی کم ِ 

...