ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

باید بر گردم

ی ِ ذهن ِ شلوغ دارم که دوست دارم اروم بشه ، به گوشه گوشه ش که سر میزنم ، نا آرومی موج میزنه 

ی گوشه ش به ی ِ جای نا معلوم خیره شده ، ی گوشه ی دیگه غرق دلتنگی ِ ، دلتنگ ِ ادما ، و بی قرار ِ روزای خوب 

بعد مدتها موهامو بافتم و گل سرای بچگونمو زدم و رفتم به چندین سال پیش 

من اون روزامو میخوام ، 

وایسا دنیا خیلی چیزامو جا گذاشتم و اومد 

فصل من

پائیزت مبارک دخترک 


+ دومین مهر ماهی که بیکاری دخترک 

زندگی

تو زندگی باید خواست ، باید پرو بود ، باید گرفت 

من حقمو ازین زندگی میخوام