ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تعجب کردم . إز بهمن تا حالا اینجا هیچی پست نکردم
خیلی خواستم بیام و بنویسم ولی نشد نمی دونم چرا
دلم تنگ شده برا نوشتن ، اما چیزی نمیتوان بنویسم
اینروزا دستم همش به سمت اسمونه اما از خدا خبری نیست ، نمی دونم کجاس ، هواسش هست یا چی ، جوابمو نمیده
دلم براش تنگ شده .
بهش نیاز دارم ، چپ و راست نذر میکنم ، دیگه نمیدونم چیکار کنم ، اما تو این روزا ی چیزی یادم داد
اینکه عجول نباشم و پله پله ازش هر چیزی رو بخوام