ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

گاهـــی . .


گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد!
آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست...
همه گول خوردند...
"هدایت"

--------------------------------------

هنگامی که سیبی را با دندان می شکافی در دل با او بگو:
تخم های تو در تن من خواهند زیست ،
و شکوفه های فردای تو در دل من خواهنـد شکفت ،
و عطر تو نفس من خواهد بود ،
و ما با هم در همه فصل ها شادی خواهیم کرد .

  جبران خلیل جبران - پیامبر و دیوانه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد