ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

wishes

همیشه همین بود هر وقت به بزرگترین ارزوت رسیدی ، برات کوچیک بوده و پوچ و بی معنی و ارزوهات یکی بعد از دیگری بزرگتر شدن و با معنی تر که در اخر خیلی باحال باشی میفهمی اینم که بهش برسی پوچ و بی معنی ِ .. اما این چیزی که میخوام شاید پوچ نباشه ، شاید با وجودش میتونم چیز های زیادی به دست بیارم ، منتظر اتفاقای خوبم ، 


× گفتم بعد از عمری دارم خاله میشم ؟ :X