ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

بـــاز پائیــــز

گذشتند ان روزهایی را که به انتظار ِ رنگارنگیت زمین و زمان را لعنت میکردم !

خو گرفته ام با زندگی اما ، هنوز هم وقتی صدای پایت از ان دورها که می اید ، شوقی درونم را لبریز میکند 

منتظر ابرهایت ، باران هایت ، رنگارنگیت ، و تمام ِ زیبایی های خدادایت هستم