ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

یک روز و هزار سال

  

 

....

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پر شده بود و تنها دو روز تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد وبیراه گفت ،خدا سکوت کرد جیغ کشید و جار و جنجال راه انداخت خدا سکوت کرد آسمان و زمین را به هم ریخت خدا سکوت کرد به پر و پای فرشته ها و انسان پیچید خدا سکوت کرد کفر گفت و سجاده دور انداخت خدا سکوت کرد دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد خدا سکوتش را شکست و گفت : عزیزم اما یک روز دیگر هم رفت تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی تنها یک روز دیگر باقی است بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن لا به لای هق هقش گفت : اما با یک روز ؟ با یک روز چه کار می توان کرد ؟ خدا گفت : آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند ، گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد ، هزار سال هم به کارش نمی آید و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت حالا برو و زندگی کن او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گوی دستانش می درخشید اما می ترسید حرکت کند ، می ترسید راه برود ، می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد قدری ایستاد بعد با خودش گفت : وقتی فردایی ندارم ، نگه داشتن این یک روز چه فایده ایی دارد بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم آن وقت شروع به دویدن کرد زندگی را به سر و رویش پاشید زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود می تواند بال بزند می تواند او درآن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد ، زمینی را مالک نشد ، مقامی را به دست نیاورد اما اما درهمان یک روز دست بر پوست درخت کشید ، روی چمن خوابید کفش دوزکی را تماشا کرد ، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنها که او را نمی شناختند سلام کرد و برای آنها که او را دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد او در همان یک روز آشتی کرد و خندید سبک شد لذت برد و سرشار شد و بخشید و عاشق شد و عبور کرد و تمام شد او در همان یک روز زندگی کرد اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند:

امروز او در گذشت ، کسی که هزار سال زیسته بود

.
نظرات 73 + ارسال نظر
پری پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 19:12

دیگه خوووووووووونه نو کردن شیرینی داره‌هاااااااااااااااااااااااااااااا

پری پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 19:14

از خیرررررررررره شیرینی داشنگاهت گذشتم اما ازین یکی دیگه عمرن بگذریم م م م.
خونه شیک کردن خرج داره هااااااااااااا

فرزانه پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 19:14 http://kolbeye-shokolati.blogfa.com/

اره
خودم گفتم
آخه دل من همیشه بچه می مونه

پری پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 19:14

مباااااااااااااااالکه ه ه ه
بوووووووووووووووووووووووس
بوسسسسسسس
بوووووس
بووووس
بوووس
بووس
بوس
بو
ب
.

فرزانه پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 19:16 http://kolbeye-shokolati.blogfa.com/

اولش مثل این جمله ست :
چه کسی میخواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد
اما من نفرین نمیکنم
یه جور دیگه دیدم
شاید از روی نادانی خواستن
من مثل اون جمله ها بد نخواستم حتی واسه دشمنم

فرزانه پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 19:17 http://kolbeye-shokolati.blogfa.com/

یه وصفی هم از کلبه ی خودم که توی ابرا دارم نوشتم
اگه خواستی بیا و بخون

قربونت
فعلا

روژین پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 19:17 http://www.1720.blogfa.com

مهرنوش جون میدونی خیلی بیوفایی.

قاصدک پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 19:58 http://ghaasedak.blogsky.com/

اخه چطوری مهرنوش؟؟؟؟

نراحت نیستم دیگه به شدت روزهای اول ولی بیخیال هم نمی شه بشم که

قاصدک پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 20:00 http://ghaasedak.blogsky.com/

چه قالب خوشگل و ساده و شیکی

*¤•●ღ.نگار.ღ●•¤* پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 20:13 http://fanna.blogfa.com

مرسی عزیزم
میخواستم تو وبلاگ خودت جواب بدم ولی تو کامنتینگ خودم بهتر بود ، چون میفهمی هر جوابم در مورد کدوم حرفته
اگه اینجوری خوشت نیومد بگو از این به بعد بیام تو وبلاگ خودت جواب بدم

بهارین جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 00:25 http://baharin.blogsky.com

سلام مهرنوش خانومی گل و گلاب...
داستانت خیلی خیلی ناز بود....کلی کیف کردم عزیزم.

بهارین جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 00:26 http://baharin.blogsky.com

راستی مهرنوشی چرا دیگه به فقیر فقرا سر نمی زنی؟

نفس تنهای تنها جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 01:26 http://asemooniaa.blogfa.com


خیلی قشنگ بود گلم

پری جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 02:36

نیومدی ی ی ی؟!!
گرفتی منوهاااااااااااااااااااااااااااا!!

عسل جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 02:51 http://www.asemanvazamin.blogfa.com

سلام مهرنوش خانمی
اگه نیام پیشت نمی پیشم
بابا چرا اینقدر با معرفت شدی گلم
راستی خوبی خانمیییییییییی
فدات شم
قالب نو مبارکککککککککککککککککککککککککککک
و اگه وقت کردی یه سر بیا پیشم
منتظرم

عسل جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 02:53 http://www.asemanvazamin.blogfa.com

خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
دوشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
دارممممممممممممممممممممممممممممممم
خانمییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

مهرناز جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 04:20 http://dailystory.blogfa.com/

سلام مهرنوش جان ببخش چند روز نتونستم سر بزنم درگیر افطاری دادن ومهمونداری بودم.وحسابی خسته بودم.راستی عکس دوقلوها رو زدم دیدی؟

مهرناز جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 04:21 http://dailystory.blogfa.com/

راستی ثبت نام کردی؟

ماهک جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 19:51 http://maaahak.blogfa.com

من چند هزار سالی زندگی کردم.
ارزومند میلیاردها سال زندگی برای شما.

[ بدون نام ] دوشنبه 25 شهریور 1387 ساعت 05:40

پاییز بلند دوشنبه 25 شهریور 1387 ساعت 05:40

SolO سه‌شنبه 26 شهریور 1387 ساعت 15:19 http://solowritting.blogsky.com

سلام
خیلی قشنگ بود
تبریک می گم وبلاگتون عالیه
اگه اجازه بدین لینکتون کنم
موفق باشین

mr.alen پنج‌شنبه 4 مهر 1387 ساعت 22:37 http://hadimohammadi.blogfa.com

سلام
واقعا وبلاگ جالبی دارید . با تبادل لینک موافقید ؟
خوشحال می شم ما رو لینک کنید و اجازه لینکتون رو به ما بدید .
عنوان لینک ما
(وبلاگ هادی محمدی)

اگه با تبادل لینک موافق بودید حتما به من اطلاع بدید که شما رو با چه عنوانی لینک کنم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد