ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک
و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک
و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..من
از امروز باید گفت ، هیچ کس نمیدونه فردا چی میشه
ادامه...
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- دخترک 644
آرشیو
- خرداد 1402 1
- آذر 1401 2
- آبان 1401 1
- مرداد 1401 1
- فروردین 1401 1
- آذر 1400 1
- مهر 1400 1
- دی 1398 4
- مهر 1398 2
- مرداد 1397 2
- اسفند 1396 1
- تیر 1396 1
- خرداد 1396 2
- خرداد 1395 4
- بهمن 1394 5
- دی 1394 3
- شهریور 1394 2
- خرداد 1394 1
- اردیبهشت 1394 14
- اسفند 1393 2
- آذر 1393 7
- مهر 1393 3
- شهریور 1393 2
- مرداد 1393 1
- تیر 1393 2
- خرداد 1393 6
- اردیبهشت 1393 2
- فروردین 1393 2
- اسفند 1392 7
- دی 1392 1
- آذر 1392 9
- آبان 1392 7
- مهر 1392 5
- شهریور 1392 4
- مرداد 1392 8
- تیر 1392 7
- خرداد 1392 12
- اردیبهشت 1392 12
- فروردین 1392 3
- اسفند 1391 9
- بهمن 1391 2
- دی 1391 5
- آذر 1391 7
- آبان 1391 7
- مهر 1391 12
- شهریور 1391 22
- مرداد 1391 16
- تیر 1391 12
- خرداد 1391 13
- اردیبهشت 1391 17
- فروردین 1391 11
- اسفند 1390 18
- بهمن 1390 24
- دی 1390 9
- آذر 1390 6
- آبان 1390 15
- مهر 1390 9
- شهریور 1390 12
- فروردین 1390 6
- اسفند 1389 13
- بهمن 1389 8
- دی 1389 4
- آذر 1389 10
- آبان 1389 7
- مهر 1389 22
- شهریور 1389 36
- مرداد 1389 12
- بهمن 1387 12
- دی 1387 6
- آذر 1387 5
- آبان 1387 22
- مهر 1387 12
- شهریور 1387 59
- مرداد 1387 22
- تیر 1387 11
تقویم
خرداد 1402| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سوغات فرنگ ... مام اومد !!
مامی تشریف می اورند !!!!
و ما شاد میشویم ... نصف شب !!!!!!! تل زده اقا من دارم میام بیاید دنبالم ...
اخه مامی جون مگه ی قدم راهه .. فرودگاه امام کجا و ... 
پدر رفتند دنبالشون و ساعت 3 مام منزل بودند و با کلی سوغاتی ... 
این مام من نمیشه بره سفر و دس خالی بیاد ... !! 
هر چند که من چقدر واقعا" ناراحت میشه که مامی دست پر میاد .. 
از اون حرفا بودا ... !!! قرتی خانوم صد دفه گفتم میری حواست باشه ... 
صد دفه به این بابام گفتم نزار این مام تنها بره ... اونجا مخشو میزنن هاااااا ... گوش نمیکنه .. J بهش میگم هر هر میخنده ... قرتی خانوم ! 
یک کتاب رمانِ 10 روزه میخوام بخونم ... 20 صفحه مونده ... تموم نمیشه وامونده ... ولی میخونم یاد خودم میوفته .... چقدر عین کتابا هستم ها L
مونا اومد ... 
از ساعت 4 تا 8 کلی حرف زدیم از همه جا ... قرار گذاشتیم رفتیم بیرون ..
پاساژ ... خوب بود ... میخواست کادو بخره ... به سلیقه ی من ... گفت عطر گفتم نه ... دیگه رفتیم و خریدیم ...ولی کل شهرک و دور زدیم ... چسبید ... رفتیم کافی .. ی قهوه سفارش دادم ...
مونا هی گیر می داد باز من با تو اومدم بیرون .. میگه ابرومو می بری ... زمستون تو اون سرما میای بیرون بستنی میخوری ... تابستون قهوه و نسکافه و ... !! 
بنده هم با لبخند تمام قهوه مو میل کردم ...
*بعضی ها واقعا" چطور روشون میشه اون شال زرد کدر و بد ریخت رو سرشون کنم ... ؟؟
از شال مونا خوشم اومد ... زرد ملایم بود ...
وقتی هم برگشتیم خونه در مورد روز موعود کلی صحبت کردیم که خواهر » مانیا به میوه مهمونمون کرد !
بعد هم شیطون رفت تو جلد مونا و من هم کمکش کردم و بعد هم بدرود گفت و رفت ! » دلم براش تنگ شده !
امروز به خاطر نیومدن باران کلی گریستم ... !! واقعا" دلم هوای بارون و شمال و سر سبزی و طبیعت داره ... » طبعم لطیفه مادر چه کنم ؟؟!
واقعا" چه دوستای با معرفتی دارم من !! نه ؟؟؟ بازم ثنا و سروناز .. !!اونای دیگه که ادم نبودن !!
مهسیما که دو شب پیش بعد از سالها انلاین شده ... میگم خوبی میگه شما ؟ بعدشم میگه چطوری میرن چت ؟ بعدشم سکوت !! ^^ خدایا ... اگه بدی کردم در حقشون ... منو ببخش ... اما اگه غیر از این بود ... اونا رو متوجه کارهاشون بکن ... از دستشون خیلی ناراحتم !! و نمیبیخشمشون^^ دیگه تصمیم دارم جواب تل هاشونم ندم ... !! بلاگ و واسه چی عوض کردم ؟؟ مرض که نداشتم ... اونجا به خوشی زندگیمو میکردم اما !! براشون متاسفم !! 
وای امروز کار خونه کردم ؟!!! کلی خوشحالم ...
پیوست -: حس غریبی دارم ... دلم میخواست تمام بغض هائی که جمع کردم رو یک جا همین "الآن" خالی کنم ... پایه ای ؟؟! پنجره ی اتاقم ... می خوامش .. !
پیوست پریم -: صدائی فرا میخواند ...
تو "میدانی" کیست ؟
که چنین بی قرار و با واهمه مرا فرا میخواند ؟!
"تو" میدانی من به کدامین گناه ...
مست این می شده ام !؟
- (چکنویس)
پیوست پریم 2 -:
چه دلیلی دارد
که هنوز
مهربانی را نشناخته است ؟
و نمی داند در یک لبخند ،
چه شگفتی های پنهان است !
می نو شی » مهرنوش !
درود....
... و نمی داند در یک لبخند ،
چه شگفتی های پنهان است !
بسیار زیبا بود دستنوشته‌هاتون بویژه این پست آخری و این سطر آخر پست تازه‌تون...
پیروز باشین
عجب آشفته بازاریست دنیا
عجب بیهوده تکراریست دنیا
چه رنجی از محبتها کشیدیم
برهنه پا به تیغستان دویدیم
نگاه آشنا دراین همه چشم
ندیدم و ندیدیم و ندیدم
سبکباران ساحلها ندیدند
به دوش خستگان باریست دنیا
مرا در موج حسرتها رها کرد
عجب یار وفاداریست دنیا
------------------------------------------------
سلام
خوبی
آزرومند آرزوهای قشنگ برای شما
انشاء ا...
امیدوارم سوغاتی های خوبی براتون آورده باشه
مرسی ... اره کلی کیف کردم
الان غوطه ورم تو دریای سوغاتی :ی
در نبودت به تخته ای زدم که مبادا چشم بخوری
اما
خوب و ساده می نویسی
انقدر که هراس کنکور را پس از گذارن ایام بر جانم تازه کردی
سخن از عشقت نیز ساده بود وبی ریا
کلماتی از جنس بلور
پس می توان از عشق سخن گفت و اورا یه رنگ های روزمرگیمان
الوده نکرد
از او گفت
بی رنگ بی رنگ
شاد باشی و پاینده و بی رنگ
سلام عزیزم
قشنگ بود و لطیف به خصوص قسمت آخرش و عکسش
چاکریم :*
خانومی معلومه که وبلاگ نویس ماهری هستی! بعضی وقتا حال می ده آدم بر عکس رفتار کنه! مثل قهوه خوردن تو تو تابستون!
)
اون دوستات رو هم بی خیال! دوستای جدیدتر جاشون رو پر می کنن!(البته یکی مثل من هااااا
هدیه هات هم مبارکت باشه عسیسم!
راستی من آپ کردم!
ثمره ۵ سال پیشه خوب قربونت برم ...
اومدم :*
مهرنوش جان سلام
ولی منم شریک سوغاتیا رو تهنا تهنا نخوریا
دله دیگه کاریش نمیشه کرد
خوبی؟
چشمت روشن مامان خانم اومدند
راستی منم مثل توام عاشق بستنی و نسکافه هستم فصل و هوا هم فرقی برام نمیکنه یه وقت دیدی تو چله ی زمستون هوس بستنی کردم
مواظب خودت باش دوستم.
شاد و سرفراز باشی
چه تفاهمی ...
چقدرم مزه میده ... نه ... !؟
چه دوران قشنگی دارید. یاد اون موقعهای خومدم می‌افتم چقدر دلم برای ۱۷ سالگیم تنگ شد. امیدوارم که همیشه اینطور خوش و سرحال باشی.
سوغاتی ها هم نوش جونت.
قربونت برم ...
اره این روزا دیگه بر نمیگرده ... حیف
سلام.مرسی که خبرم کردی.حالا بگو ببینم چه سوغاتی هایی گیرت اومده.دوستان رو هم بی نصیب نذاریاااااااااااااااااااا
منم با نظرت در مورد شال زرد کدر موافقم عزیزم.
بازم میام تو هم بیا جیگلم
سلام عزیزم
مرسی که خبرم کردی.
با کلی سوغاتی چطوری؟
سلام خوشحالم که به وبلاگتون سر زدم حوای دوست خوبتون بهار رو داشته باشین انشا... به تمام ارزوهای زندگیتون برسین
* کلا سوغاتی و هدیه گرفتن حس خوبی به آدم میده
، من که خیلییییییی دوس دارم 
موندم این مدااا یـــــــــــهو چه جوری پیداشون میشه
بای بای
* حالا چه اصراریه ۱۰ روزه تمومش کنی ؟؟؟
* ولی این شالای زرد (اونایی که روشنترنااا) خیلی باحالن ، با اون کیفای براق زردو و کفشای زرد
* عکسی که گذاشتی خیلییییییییییی نازه ، فک کن خونه ی آدم همون کلبه تو عکس باشه
* برم دیگه
تو هم مثه مامانم قرتی هستیاااااا
:*
قربونت برم !
سلام خاله اینا عکسهای سونو گرافیمه دیگه من که هنوز به دنیا نیومدم
اگر لینکم کنی خوشحال میشم
مرسی که بهم سر زدی
معلومه که خاله خوبی پیدا کردم هوامو داره
salam.
ziba bood.man esm shoma ro ba chi link konam?shoma ham esm mano *ازخاک به افلاک*link konid
man montazer esm link shoma hastam!
movafagh va paiande bashid.
bedrood ta doroodi digar
لینک !
قرتی خانوم
منم تو برف و سرما بستنی میخورم تو گرما قهوه ی تلخ
نمیدونم چرا دوستای منم بی معرفت شدن!!
اما معرفت دوستای نتی یه چیز دیگس
سلام مهرنوش جونم
چقدر جالب مامان منم خونه نبود دیشب پریشبا دقیقا نصفه شب اومد. ای ول چه تفاهمی...
منم خیلی خوشم نمیاد ازین شال زردا. نمیدونم شاید هم یه موقعی یه دفه ای خوشم اومد خب
چه عکس خوشگلی...
منم اگه جای تو بودم قطعا همین کار رو میکردم. اره تلفناشونم جواب نمیدادم. حالا فکر کن من چه دوستایی دارم؟ نادیا از اون موقعی که مدرسه تموم شده به من زنگ نزده هیچی اون وخ من نمیدونم دیروز با چه رویی به من اس ام اس داده که سلام خوبی؟ شماره ی خونه ی سبا رو بده! منم هیچی جواب ندادم. بی ادبه
وایی من که کلا خیلی گریه هو ام! همیشه ی خدا
خوش بگذره خانوم
بابای فعلا
دوستای نتی واقعا بهترن تا دوستای حقیقی ...
من که نمی بخشمشون /!!
بیا من مزدوج میشی از این همه تفاهم ؟؟؟؟؟؟ :*
سلام خوبی.......
مرسی که خبرم کردی...........
آپت قشنگ بود.......
حالا مامی برات........
چییا آورده.........
نخودو.......
کیشمش......
باصدای چی...
راستی من شما رو به اسمه؛فنجون قهوه با طعم تمشک؛لینک میکنم.....خوبههههههههههه؟؟؟
شما هم خواستیدمنوبه نام؛حرف های دفتر دل سارا؛لینک کنید....با تشکر
لینک !
وبلاگ خوبی داری دوست داشتی یه سربه کلبه منه هم بزن
نظر یادت نره من هر روز آپم دوست داشتی تبادل لینک کنیم
مرسی
سلام عزیزم منم از دیدن وبت خوشحال شدم و لینکت کردم از دوستی باهات خوشحالم
ahange webloget kheili ghashange !
صدابزن مرا
صدای تو خوب است
من آپم
سلام مهرنوش خانوم!
چه کلبه ی باصفائی دارید .
نوشته ها عکس ها پیوستا همه قشنگن .
خوشحالم .
لینکت می کنم
چرا وقتی اینقدر بغض تو گلوته که وقتی با خودت تنا میشی دلت میخواد های های گریه کنی بازم میای از قشنگیای زندگیت مینویسی... مثلا چرا واقعیتای اساسی رو توی نوشتن فراموش میکنی... اینکه وقتی مونا داشت میوه میاورد تو فکرت کجا بود... یا اینکه هدیه اوردن مادرت واست مثل چند سال پیش دیگه اون جوری خوشحالت نمیکنه....؟
حتما باید اینجا یکی دیگرو نشون بدی؟ مگه نگفتی اینجا دلت مینویسه... کو اون دلت...؟
این قیافته... این مهرنوشیه که ملت دوست دارن ببینن و تو این جوری نشون میدی.... اینجا اون مهرنوشی باس باشه که دلش هست...
چرت گفتم؟
سلام.
اسم وبلاگت اسم تلخیه ولی مطالب رو شیرین می نویسی .
راستی درد دندونت عقلت بهتر شد ؟
عقل یا احساس – حق با چیست؟ پیش از رفتن ای خوب
کاش می شد – این حقیقت را بدانی یا بدانم
موفق باشی
سلام.ممنون که اومدی به وبلاگم.پس من لینکت می کنم تو هم اگه دوس داری بکن.بازم بیا خوشحال می شم.(الان دیدم لینکم کردی
)منم بازم میام که تو هم خوشحال شی
وبلاگ خوبی داری دوست دار ییه سر به کلبه من هم بزن دوست داشتی تبادل لینک کنیم
ما شما را لینک نمودیم
باز هم تشریف بیاورید
سلام
خوبید؟
وبلاگتون عالیه(جدی میگما)
خیلی صادقانه و باحال می نویسید
موفق باشید
راستی اگه تونستید یه سر به وب من بزنید البته نمیدونم اهل ورزش هستید یا نه
بابای
سلام.
ازاین که هرروز به من سرمی زنی ممنونم.
موفق وسربلند باشید....
سلام مهرنوش جون
مرسی خبرم کردی.
منم با نظرت در مورد شال کدر زرد موافقم.
رنگ لیمویی ملایم از همهش خوشگل تره.
هورااااااااا من بلاخره آپ کردم.ولی یادم رفت لینکت کنم.ایشالا دفعهء بعد!!!
نمی دونم توی دنیا
چند روزه دیگه مهمونم
میله های زندونم
درد منو نمی دونن
....................
چه اعتراف تلخیه
انگار رسیدم ته خط
وقت خلاصی از همه س
آی دنیا بی زارم ازت
کی مخ کیرو میزنه؟
می نوش؟!!
آپ جدید یعنی چی چی؟!
سلام
خوبی
من آپ کردم
منتظرتم
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
سلام دوست گلم
وبلاگ من در نظر سنجیه ماهانه نایت اسکین شرکت کرده من می تونم از شما خواهش کنم که به اون نظر سنجی برید و به وبلاگ من رای بدین با این کارتون می توانید به من بفمهونید که چقدر دوستای خوب دارم و می خواهند که منو از تنهایی دربیارند .
برای رفتن به اون نظر سنجی فقط کافی به ادرس زیر مراجعه کنید
www.night-skin.com/topblog
اسم وبم هست (( مطالب عاشقانه.....عکسهای زیبا ))
http://www.farhadkazemi.blogfa.com
تو نظر سنجی منتظرتون هستم
دوستانی که می خواهند به من رای بدن بعد از وارد شدن به سایت سمت چپ یه کادری هست که اسم وبلاگها رو نشون میده بعد از تیک دار کردن جلوی اسم وبلاگ من در آخر جدول روی کلمه vote کلیک کنید
هنوز هم صدایت در گوشم بیداد می کند ....
هنوز هم تصویر چشمانت مقابل چشمانم تکرار می شود ....
بعضی وقتها احساس میکنم در کنارمی ، دستانت را گرفته ام و بر گونه مهربانت بوسه میزنم.....
گاه احساس می کنم در کنارم قدم میزنی و من نیز برایت ترانه عاشقانه میخوانم......
هنوز هم چهره مهربانت در مقابلم است ، و خاطره های با تو بودن در ذهنم تکرار می شود
بعضی وقتها گرمی آن دستان مهربانت را احساس می کنم ، اما وقتی میبینم که همه یک
خواب و رویا است دستانم سرد سرد می شوند و قطره های اشک از چشمانم می ریزند ..........
راستی...
وبلاگت خیلی خوشگله
بازم میام پیشت
ادامه بده
خواهشمندم در نظرسنجی شرکت کن
خیلی به کمکت نیاز دارم
به قول معروف:
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم
مر30 عزیز
نطرتو هم در مورد تبادل لینک بگو
اگه مایلی
منو با نام:
مطالب عاشقانه.....عکسهای زیبا
لینک کن و بگو با چه نامی لینکت کنم
مر۳۰
رای هم بی زحمت بده
بای
وای سلااااااااااام!!!
کلی مرسی که اومدی پیشم خانومی...
عااااالی می نویسیااااااا...می دونستی؟
کلی خوشحال میشم دوست بشیم با هم!! مرسی
بازم بیا..
منتظرتم ...
فعلا ...
سلام.
خوشحال میشم اگه لینک من رو بزاری.
سلام
خوبی؟
ایشالا همه قبول شن منم قبول شم
حالا می خوای چه رشته ای قبول شی؟
من دعا می کنم برات!