ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

 

شبی در عالم تنهاییی خویش , در دل را به غم باز کردم ,در آن خلوت سرای بی کسی ها ,خدا را دم به دم آواز کردم , به یاد مادرم اشکی فشاندم , غم دیرینه را آغاز کردم , شنیدم ناله ی مادر که میگفت , تو را با گریه ها دمساز کردم , چه قدرم ندانستی زدستت , به سوی آسمان پرواز کردم