ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

پیچ ُ خم ِ زندگی ..

 

بد نیست خوبه .. خوبه که این روزا بیشتر از هر روز ِ دیگه وابسته ی خانواده مم ! بیشتر از همیشــــه ! و اینو دوست دارم ..  

عوض شدم .. خیلی ! باورم نمیشه .. آدمی که قبل بودم .. ازش متنفرم .. از اینی هم که هستم متنفرمااااا ولی خب ! دارم به ی جاهائی میرسم .. به جاهای خوب .. خوشحالم به هر بادی نمی لغزم و اینو دوست دارم ..کامل هم که نیست .. تازه دارم میشم ایده آل ..  

از وقتی مسئله ی ازدواج برام جدی شد .. سید بهم حرف جالبی زد ! و این مسئله منو خیلی به فکر فرو برده .. (نه اینکه بگم الان قصد ازدواج دارم نه ) تو که این چیزا رو از طرف ِ مقابل میخوای .. خودت چی داری بهش بدی ؟ یا اینکه زن عموی عزیزم وقتی با تیکه بهم گفت مگه تو چی هستی ؟ که همه دنبالتن .. این باعث شده که بیشتر فکر کنم ! جالب نیست ؟ راس میگن من که ی دخترم چی دارم ؟ نه آشپزی عالی و .. هر چند که همه چیز اشپزی نمی شه .. توی روابط .. اخلاق .. اینا حرف اول رو میزنه .. به نظرم .. ادما با ی تیکه نون سیر میشن اما اخلاق که خوب نباشه .. سنگ روی سنگ بند نمیشه .. اینو مامان شهربانو میگه .. خب الان منم میگه راس میگه ..  تا حالا شده آدما به خودشون بفهمونن اونجورام که فکر میکنن ایده آل نیستن ؟ و به جای اینکه به خودشون ببالن و اعتماد به نفس کاذب داشته باشن بگن که سعی کنم رفتارم و مو شکافانه بررسی کنم و تغییرشون بدم ؟  

این روزا توی روابطم ضعیف شدم ..  ادما بهم حرف میزنن نمیتونم از پسشون بر بیام ... منی که توی استینم همیشه ی جواب داشتم الان مظلومانه نگاه میکنم و عذر خواهی میکنم که ببخشید  هر چند دلایل خودمو داشتم واسه رفتارم یا اون شخص خودشم همین کارا رو میکنه اما .. نمیدونم .. شاید واقعا نیاز به ی روانشناس داشته باشم که وقتی دارم رفتارم و تغییر میدم کمکم کنه و به بیراهه نرم .. مثل چند وقت پیش .. که کلا سیستم اعصاب و زندگیم ریخته بود بهم  

باید درست بشه همه چی .. من میتونم .. !!  

 

نظرات 20 + ارسال نظر
مژگان شنبه 9 بهمن 1389 ساعت 12:33 http://ninijon.persianblog.ir

من میدونم که تو می تونی ولی یادتباشه همیشه هم مردم حرف درست ومنطقی نمی زنن شاید از روی حسادت وکوته نظری هم باشه گلم

دخترک اشتباهی شنبه 9 بهمن 1389 ساعت 16:50

امیدوارم بتونی :)

مجتبی شنبه 9 بهمن 1389 ساعت 17:29 http://shahzadde.wordpress.com/

خواستن توانستن است!
شاید داری تقاس(؟)اونحاضرجوابی هاتو میدی
شوخی کردم.

وحید شنبه 9 بهمن 1389 ساعت 19:28 http://vahidmusic.us

سلام ... با اون قسمت گفته مامان شهربانو کاملاً موافقم ... و دیگه اینکه برداشتم از حرفات اینه همیشه آدم های حاضر به جواب به حق خودشون نمی رسند یا شاید خیلی وقت ها سکوت و پذیرش اتفاقات بهتر باشه ...
مثال : ساعت 8 صبح رفتم دارم میرم سر کار راننده 100 تومان بیشتر از عرف داره ازم میگیره ، یا باید دعوا کنم پول بدم یا باید پیاده شم با راننده چکش کاری کنم پول ندم یا شاید بهتر حرفی نزنم و سیستم عصبی خودمو اول صبح خراب نکنم چون 100 تومان کجا و عصاب نداشتن واسه کار کجا ...

راستی اگر مایل به تبادل لینک بودی لینک مارو با نام برترین آهنگ های این هفته لینک کن و خبرم کن ...
Http://Vahid-Music.Blogfa.com

پرنیان شنبه 9 بهمن 1389 ساعت 19:51 http://missthinker1992.blogfa.com/

آره تو میتونی.مطمئن باش.روانپزشکم خوبه.ضرری که نداره.
چه حرف جالبی.تا حالا جدی بهش فکر نکرده بودم.فقط وقتی که سر یه مسئله ای به یکی گیر میدم بعدش یادم میفته خودمم همینجوریام تقریبا!

آیدا شنبه 9 بهمن 1389 ساعت 23:49

سلام گلم چیگوری؟

چه خبرا؟

دختری با طعم بارون یکشنبه 10 بهمن 1389 ساعت 13:32 http://life-misty.blogfa.com

+ آره منمـــــ مدتیهـ نمیتونم از پی ِ خیلی حرفا و جواب دادن

بر بیــــام..

خیلی حس ِ بدی داره..

اگهـ بهـ یهـ نتیجهـ درست رسیدی منو بیخبر نذار..

:)

گندم دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 00:56

توی هر کدوم از روابطط ضعیف شی برا من فرق نمیکنه!! درسته منو قورت میدی!!
بیا من خودم برات امید ِزندگی میشم!!

قندیل دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 17:36 http://ghandil.blogsky.com

دروغ نیس اگه بگم منم این حسو دارم ... با این تفاوت که بقیه هم همین حرفا رو به من میزنن ولی من اصلا دوس ندارم خودمو تغییر بدم چون واقعا خود واقعی مو دوس دارم و احساس میکنم هیچی کم ندارم ... هر چند که ممکنه فک کنی خیلی از خود راضیم ولی من اصلا به خودم شک ندارم ...
.
.
.
من اینطوری بهت پیشنهاد میکنم~> اگه واقعا خودت این تغییرو میخوای قبولش کن والا دلیلی واسه تغییر نیس به عقیده ی من !!

قندیل دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 17:38 http://ghandil.blogsky.com

راجع به پست بالاییت ~>
غصه نخور به قول یه عزیزی این تراژدی همه ی ما دختراس ... یه روز غم یه روز شادی !

قندیل دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 17:39 http://ghandil.blogsky.com

پـــــیش من نمـــیای ؟؟؟

صدای نبض ترانه ها دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 17:56 http://snabzetaraneha.blogfa.com/

سلام دوست عزیز خوشحال میشم سری به وبلاگ تازه تاسیس من بزنید منتظر حضور تمشکیتون هستم!

رها بانو دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 18:52 http://raha-banoo.persianblog.ir/

سلام نوشی جونم
چند وقتی نبودم ...
خوبی گلم ؟
چرا دو.باره به هم ریخته ای آخه ؟
غصه نخور عزیزم ...

فرزانه دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 22:01

میتونم کامنت خصوصی بفرستم اینجا آیا ؟

فرزانه دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 22:02

عزیزم من اون قالبت رو که قبلنا داشتی برای دوستم با یه کم ادیت گذاشتمش اومدم ازت بپرسم و
اجازه بگیرم
اگه مشکلی بود بگو برش دارم
مرسی :)
آدرسش رو هم برات میفرستممم

فرزانه دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 22:05

خصوصیتو چک کن :* ینی پیامتو :دی

نهال چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 02:12 http://npm1368.blogfa.com

پست های اخیر بوی عاشقی میده!

بهار چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 15:06

می تونی باور کن

پــانـــدول پنج‌شنبه 14 بهمن 1389 ساعت 00:36 http://pendulum.persianblog.ir/

حیف نیست برای این پست بالایی , کامنتدونی رو فعال نکردی دوست خوب؟
با وجود مطلبی که ازش حذف کردی بازم مطلبت زیباست
خستگی این روزای همه مردم رو که دیگه نمیدونن چیکار کنن رو تو هم داری به یه نوع دیگه تجربه میکنی

یادداشت های سیاه پنج‌شنبه 14 بهمن 1389 ساعت 01:35 http://www.blacknotes.net

هی... چی بگم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد