ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بعله ..
هفته به پایان رسید اما چطوری ؟
اولش که گندم داغوووون .. من داغووون !!
اما روز دوم ... باور نکردنی ... در حد ِ چی قه قه زدیم ..
مردم و شاد کردیم !
روزای بعد هم به همین منوال گذشت ..
اما 4 شنبه گندم که سرخوش میزد ... دست و پاشم که اصن مال خودش نبود
منم که ی جور ِ خاص بودم .. جدی و خسته ..
بی رمق .. مثه این ادمائی که تازه از توی رینگ اومدن بیرون ..
تیریپ کتک خورده
از 5 شنبه نگم .. که : ( دعوا .. توطئه ..
و ..
گندم امروز داشت میگفت حوصله ی هیچ کس و ندارم .. هی اینو تکرار میکرد
منم هیچی نمیگفتم .. هی میگفت و من لال بودم ..
میگفت با خواهری ی کوچولو و مادری ی کوچولو بقیه دیگه هیچ کس
منم گفتم خب حوصله منم نداره دیگه ... لبخند زدم و سکوت کردم ..
نیم ساعت بعد ازینکه هی میگفت حوصله هیچ کس و ندارم ...
برگشته میگه ولی حوصله ی تورو خیلی دارم عینهو این ادمائی که دوزاریشو تازه افتاده
غش غش میخنده میگه ... به جووون ِ تو حوصلتو خیلی دارم .. تو فرق داری ..
گفتم میدونی .. کلی تصوراتم و واسش گفتم و خانوم غش غش میخنده به خودش ..
ننگ !!
بمیرم واس خودم که انقد نا دیده میگیره منو ..
مسیج دادم میگم کدومش میگه فقط دوستیم باهم ..
اخه خودت باید بدونی که فرق میکنی !!
در مورد اون مسیجم ! اصلا درست بندو!
بخند تا دنیا به روت بخنده....
به گندم هم بگو اینقدر دوستی مارو اذیت نکنه مگه ما چند تا بانو تمشکی داریم....
سلام اسم من اناست از یه جای این کره خاکی.... عاشق نوشتن خاطراتمم . من زیر یه چتر دوستانه و کوچیک نوشته ها و روزمرگی هامو مینویسم خوشحال میشم اگه بهم سر بزنید و پیشنهاد دوستیمو قبول کنید خیلی وقته وبلاگتون رو میخونمو و خاموشم. حسابی کلبه مو اب و جارو کردم و منتظر حضور شمام ببخشید اگه میوه و شیرینی نداریم اما امیدوارم بهتون خوشبگذره اگه با تبادل لینک موافق بودید خبرم کنید و منو با عنوان وبم بلینکید و بگید با چه نامی بلینکمتون روزای پاییزتون خوش