ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

سکوت ..

نمیدونم قراره سر این مشکلات به کجا برسیم 

هنوز شروع نشده اینجوری پیش بره ..

اما ذهنمو خیلی مشغول کردی ...

من میتونم خودمو بهت ثابت کنم ؟

یا تا اخر ِ عمر باید .................................. !

بغض دارم ... زیاد 

ازمایش رفتیم .. اولین بار بود باهم می بودیم ..

بازم سکوت ِ منو .. حرفای تو ..

شیطنتای تو ..

خسته م ... در برابرت کم میارم : ((

نمیدونم چرا !!

فکر میکنم تو باید منو بکشی تا اخر ...

سکوت لعنتی ِ من .. 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد