ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نمیدانم این روزها ک ِ میگُذرد کجایش باران دارد ک ِ من خیس ِ بارانم ، نمیدانم کجایش درد دارد ک ِ من درکش را ندارم هیچ ، گلوگیری نهان دارم از باران های این روز هایم خیس تر ، اما بی آبی آسمان ِ چشم هایم را گرفته ست ، نمیدانم ، کجای این جاده ی بی انتها را به بی راهه میروم ک ِ گلویم میگیرد ، باران به شوق می آید ، آسمان بغض میکند ، نمیدانم . آینه ها هم بی رحم شده ند ، بانوئی سرد و بی روح ، گیسوانی سفید ، گلوئی و چشمی متورم ، نمیدانم ، هر چه هست بانو میداند و باز هم به روی خودش نمی آورد که باز هم به بی راهه زده ست !
بعضی موقع ها باید گذشت.
امیدوارم زود از این بی راهه خودت و نجات بدی بانو
که من خیس بارانم ...