ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

گذشته ی استمراری ِ حالم

از آن وقت هاست ک ِ بهانه گیر شده م ، دل گیر شده م ، هیچ چیز به دلم نمی چسبد ، حال ِ خودم را میگیرم .. دیگران را هم ، از آن روز هاست ک ِ ب ِ زمین ُ زمان دلم میخواهد بدو بیراه بگویم ، اصلا فحش بدهم ، بغض کنم ، گوله گوله اشکی بشوم ، زیر ِ تمام ِ این احساسات ِ نم ناک ، دلم میخواهد دوست بدارم ، آرام باشم و نشان دهم ک ِ آرامم ، بلی آرامم ، اما درونم بغضها دارد ، دلم میخواد دیگر بغض نداشته باشم ، دلم میخواد روزهای لعنتی ِ لامصب ِ گذشته دست از سرم بردارد ، دلم میخواهد تمام شوم ، دلم میخواهد تمام بشود ، همان روزها ک ِ به صورت استمراری از گذشته تا به امروز ادامه دارد ، حتی اگر خودش نیست که یادش هست ، یاد ِ تنهائی هایم ، رویاهایم ، دوست داشتن هایم ک ِ ...


× از غرق شدن میترسیدم ، ولی غرق شدم در رویاهای گذشته م !

نظرات 5 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 7 شهریور 1391 ساعت 01:02

بسیار زیبا

ممنونمممم

فرزانه سه‌شنبه 7 شهریور 1391 ساعت 09:08

اینجا خصوصی چه جوری میشه ارسال کرد ؟ :دی
من نظرو میفرستم تایید نکن :پی
رمز نوشته های جدید من اینه :
050665

rebia سه‌شنبه 7 شهریور 1391 ساعت 23:16 http://www.rebia.blogsky.com

به نام سلام

ساده و روون مینویسی، ینی اصلا به نظرم مینویسی مه سبک بشی، برای همین سبکی و روونی رو میشه حس کرد.

نکته ی جالبت برام این بود که برای نوشته های دیگران حق نظر دادن تو این بلاگ رو ندادی، خیلی برام معنا داشت. دقت نظر ...

تا سلام ... والسلام

ممنونم ..

اره همینطوره .. خوشحالم که توی نوشته هام منظورم رو رسوندم ..

خوش اومدی

شیرین چهارشنبه 8 شهریور 1391 ساعت 01:55 http://http:/fidodido.blogfa.com

مهرنوش...
خوب باش بانوی دوست داشتنی.. لطفا"..

واسم دعا کن شیرین ..
اگه باز بشکنم ..
این یکی دیگه مرگ ِ منه !

لبخند چهارشنبه 8 شهریور 1391 ساعت 15:42

سلام عزیزم
خوبی؟
کمک بخواه تا غرق نشی...
از خرگوشی...و هر کسی که فکر می کنی می تونه کمکت کنه

کمک ؟
نمیدونم ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد