ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

جنس ِ احساساتم

این روزها به نوع ِ جدیدی از احساساتم ، روزهایم ، لحظه هایم فکر میکنم ، و تمام ِ تلاشم را برای بهتر شدنش میکنم ، حداقل اینکه خودم از لحظه هایم لذت ببرم .. فکر میکنم باید روزهای جدیدی را تجربه کنم .. این فکرها انرژی زیادی میدهد و ارامم میکند ..



نظرات 7 + ارسال نظر
reyhan چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 17:55 http://asheghebijan.blogsky.com

خوشحالم که میبینم یکی هم مثل من پیدا شد
بسیار زیبا بود
ب من هم سر بزن

بهار۵حرفی.. پنج‌شنبه 16 شهریور 1391 ساعت 10:07 http://bahare5harfi.blogfa.com

واین یعنی هستی..

زندگی با لذت ..

رویا پنج‌شنبه 16 شهریور 1391 ساعت 11:47 http://roya6765.blogfa.com

خوشم میاد از نوشتنت
موفق باشی

ممنون عزیزم

لبخند پنج‌شنبه 16 شهریور 1391 ساعت 20:42 http://labkhandam.blogsky.com/

تلاشت را ارج می نهم تمشک بانوی عزیز
ایشالا موفق باشی تو فرایند بهتر شدنت و اینکه از لحظه هات هم لذت ببری همیشه

ممنون ..
امیدوارم بتونم ..

Tina شنبه 18 شهریور 1391 ساعت 09:06

Azizamiiiiiiiiiiii

مهدی شنبه 18 شهریور 1391 ساعت 22:35 http://mehdi-ch.blogsky.com

اِ منم فکر نمیکردم زنده باشی
خیلی خوشحالم که تو هم از مرگ گریختی
خیلی خئشحالم میکنی بعد عمری وبلاگم رو تو لیست دوستات ببینم

mxu چهارشنبه 29 شهریور 1391 ساعت 12:23

خیلی وقته به این فک میکنم
اینکه لذت ببرم حداقل خودم

.
.
.
.

یعنی شدنیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد