ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

دنیای بانو !


دنیای بی گانه ای ساخته م .. همه رویش پُر ِ ابر .. 



گاهی وقتا حرفای خودمونی باید بیاد توی ادامه ی مطلب .. شایدم باید اسم ِ ادامه ی مطلب رو عوض کنیم تا ... تا ؟ نمیدونم .. پرید !

خیلی وقته حرف نزدم .. خیلی وقته حرف نمیزنم .. این وحشتناکه ... وحشتناکه که من نمیتونم حرف بزنم ... داره 10 سال میشه که من روزانه هامو توی دنیای مجازی ثبت میکنم ... اما این روزا دیگه کم میارم از حرف زدن .. حتی توی دنیای واقعی هم دیگه حرف نمیزنم .. سکوت میکنم .. این خیلی بده .. همه فکر میکنم من دختر خیلی ارومیم ... اما اینجوری نیستم ... نه نمیتونم قبول کنم که با بزرگتر شدنم خیلی چیزا عوض شده ... من که نباید عوض بشم ... نباید حداقل شادی رو فراموش کنم ... شادی کردن جزئی از زندگی ِ هر کسی ِ ... و من باید با این نوع ِ حالم مبارزه کنم ... 

من میتونم بنویسم .. مثل قدیما پر از انرژی باشم و شاد و شنگول .. باید مبارزه کنم با این حال ِ همیشه ابریم .. 


نظرات 2 + ارسال نظر
آرشید دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 18:16 http://arshid.blogsky.com/

وقتی سکوت می کنی ... تازه معنی حرفهایت را می فهمند !
میدانم
حرفهای نگفته ام را روزی سنگ مزارم خواهد گفت .

سلام
ببخشید که تلخ نوشتم .

تگرگی سه‌شنبه 23 آبان 1391 ساعت 00:24 http://taagaarg.blogfa.com

سلام عزیزم..ممنونم که اومدی....
الهی ی ی ...اگه واقعا دوست داری پیانو حتما برو دنبالش..
فدات..
فعلا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد